• وبلاگ : عبور
  • يادداشت : زخم هاي نشمرده! (به مناسبت سوم خرداد)
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    من زياد با عملكرد اين بنياد شهيد آشنا نيستم . فقط همين قدر ميدونم اونايي كه آشنا هستن خيلي شاكي اند!!!

    سلام بر شما خواهر گرامي
    ممنونم كه خبرم كردين..
    مطالبي كه فرمودين حقه و معلوم از يه ضمير پاك نشات گرفته ولي...
    ولي به نظرم نبايد اشتباهات افراد خاص رو به كل مجموع سازماني و اراد تعميم داد...
    به نظرم به خاطر اشتبهات يه عده جاهل يا دشمن عاقل،نباد كارهاي خوب و خدمات رو ناديده گرفت...
    بازهم منتظر شما هستم...
    تو اين ايام ما گناهكارا رو از دعاي خير فراموش نكنيد...
    يازهرا-ملتمس دعا

    سلام

    مطلبتون رو كه ميخوندم احساس كردم نويسنده ش پسره! فوري نگين نگاه جنسيتي داره ها. ولي انصافا از اينجور مطالب كمتر ديده بودم. به قول ناتانائيل مردانه بود. نه اينكه مردونه باشه ها. مردانه بود.

    كاملا موافقم باهاتون. درد بزرگيه.

    واجب شد مطالب قبلي رو هم بخونم. در اولين فرصت هم حتما حتما لينك ميكنم. چون نميخوام اينجا رو از دست بدم.

    موفق باشيد. التماس دعا

    سلام عزيز دل خواهر!

    خوبي؟

    خدا الهي زندگيت رو پر از خير و بركت كنه كه اينجور خوب و مردونه قلم مي زني...

    از خوندن نوشته هات اشك توي چشمام جمع شد.

    خدا خودش به حق خورها رحم كنه!

    از تبريكت هم ممنون. همون شب برات اس ام اس دادم، گويا نرسيده.

    به اميد ديدار،

    يا علي