سفارش تبلیغ
صبا ویژن

86/7/8
7:23 عصر

به نام دفاع مقدس به کام ....

نوشته سین شین

بسم الله
سلام علیکم

به نظر شما آدم بالاخره چی براش مهمه یا چیو قبول داره؟
توی مسیری که از مثلا دانشگاه بر می گشتم یه بنر mدر n زده بودن که روش نوشته بود:
اگر ایستادگی نمی یکردیم چه می شد؟
البته قبل از هر حرفی بگم که بنر مذکور شاید به نسبت بقیه بنرای رنگ و وارنگی که تو شهر زدن بیشترین کار فکری !!! روش شده بود. الحمدلله آنقدر خزانه مملکت پر پوله که اوناییشو که سرریز می کنه برای اینکه دور نریزن (و اسراف نشه خدای نکرده) می کنن بنر و تابلوی تبلیغاتی بازیافت زباله و ... .حالا هم که بهونه بریزو بپاش آقایون هفته دفاع مقدسه .

بنرای رنگ و ارنگ که حتی کوچکترین اصول طراحی توش رعایت نشده و برای مخاطب هیچ پیامی نداره به در و دیوار آویزون می کنن و اسمش میذارن کار فرهنگی.خلاصه نوشته بود اگه ایستادگی نمی کردیم چی می شد؟ راستش جدای از مفهوم کلی نوشته و فضاش اولین عکس العملم این بود که خوب هیچی...چی می شد؟ هیچی
ببینید خیلی واضح اینکه ما یا نمی خوایم راجع به جنگ تبلیغات بکنیم و مجبورمون کردن .شایدم ظاهر سازی می کنیم.. یا اینکه می خوایم برای ارزش های جبهه و شهادت کاری کنیم، اما بلد نیستیم. بازم اگه یه ذره دقیق تر بشیم هر دوش یکیه!! یعنی اگه کسی که می خواد کار تبلیغاتی برای جنگ بکنه واقعا به دفاع مقدس ایمان داشته باشه یه کار دست و پا شکسته که از هیچ لحاظ نمره بیشتر از 10 نمیاره رو در معرض دید نمی ذاره و اگه هم اصول تبلیغ و بلد نیست، می ره یاد می گیره. اما کسی که حالا به هر جهت توی کارای دیگش این کارم به پستش خورده، در عرض 20 دقیقه (با سند عرض می کنم) یه بنر می زنه زیرشم می نویسه: هفته ی دفاع مقدس مبارک باد نقطه. یا یه پلاک میزاره گوشه ی تلویزیون . یا مثلا خیلی بخواد کار کنه یه نماهنگ! میسازه راجع به یه شهیدی، بیشتر از اینکه از خود شهید اطلاعات بده هی زنشو نشون میده(منظور نقش حانم شهید که همش در حال مناجاته)که سرشو گرفته رو به آسمون( و احتمالا بچشم اون ور داره دستشو می کنه تو پریز برق).

خوب حالا اگه تو هم (که فرض کنیم خیلی جهادی هستی و عاشق جبهه و شهادت) یه بنر گنده میدیدی که پشت کلی تابلو راهنمایی رانندگیه و پس زمینه شم یه دیواره که از فرط آلودگی هوا به ذغال شبیه تره و همین طور به طرز نامرتبی هم نصب شده  و روش نوشته اگه ایستادگی نمی کردیم چی میشد بدون حاشیه نمیگفتی هیچی؟

می خوام بگم بابا جون شما باید ببینی واسه کی داری کار می کنی برای اونایی که خودشون این کاره ان که اصلا بهت می خندند .اگر برای مثلا جوونترا که جنگو درک نکردن این کارو می کنی خوب باید بدونی که اینا چجویرن چه چیزایی براشون جذابیت و اهمیت داره (البته تا جاییکه خودتم ذوب نشی) .مطمئنا جوونی که مثلا توی فلان تبلیغ مدل موی یه هنر پیشه رو می بینه تا شب خودشو می کنه مثل اون پس عوامل تبلیغاتی خیلی روش تاثیر گذاره و با یه کار نصفه نیمه غیر تخصصی نمی شه توی این وانفسا جذب ارزش های بزرگی مثل ایثارو شهداتش کرد.

پلاک بالای تلویزیون بیشتر ارزشهارو انتقال میده  یا بیان سیره ی شهدا؟ چند بار شده که حضرات صدا سیما یا اونایی که کار فرهنگی می کنن بیان وصیت نامه ی شهدارو بررسی کنن و ازش استفاده کنن؟یا چند بار رفتن سراغ فرمانده های جنگی که هنوزم زنده اند اما کسی سراغشون نمی ره ؟؟؟

یادمه با وجود اینکه دوران جنگو توی یه پایگاه نظامی گذروندم، ولی اولین بار یکه جدی به شهدا و کاری که کردن فکر کردم زمانی بود که فیلمی که آقا سید مرتضی آوینی از تفحص گرفته بود از تلویزیون پخش شد. توی خونه تنها بودم و بدون هیچ گونه مزاحمت فکری یه اتصال خیلی عمیق بین خودم و آرمان های جنگ احساس کردم به اینکه چقدر این ارتباط واقعی یا تخیلی بود کاری ندارم ولی از اونموقع بود که جنگ معنای دیگه ای برام پیدا کرد.   به همین سادگی ... چرا ساده ؟چون قالبش همین برنامه های تلویزیون بود.  خیلی هم سخت بود چرا ؟ چون سازنده ی اون برنامه تو کارش عاشق، صادق و مخلص بود. چیزی که الان اگه نگیم نیست ولی خیلی کمه .به همین دلیل هم هست که با کلی هزینه کردن هم باز هیچی عایدمون نمی شه. پلاک میشه یه وسیله زینتی واسه یه عده بچه قرتی که مداشونو از ماهواه می گیرنو و شبیه اون زمونا لباس پوشیدن میشه یه مد که بعد دو روزم دمده میشه....
اما یه درد دل دیگه:
به هیچی هم اگه کاری نداشته باشی نمی تونی بگی من می تونم از اشک اون جانباز اعصاب و روان که از غصه ی اینکه نمی تونه بره خونه و پیش خانواده اش باشه ازاینکه سالی به دوازده ما یه نفر از در آسایشگاه تو نمیآد بگه تو هشت سال وایسادی موندی حالا که دیگه کارتو انجام دادی حالت چطوره چکار می کنی ...

به هیچی هم اگه کاری نداشته باشی نمی تونی به اون جانباز شیمیایی فکر نکنی که پول پیش خونه نداره بده یا همسر شهیدی که از نگاه های بی ریشه مردای هیز و چشم چرون نمی تونه از خونه بیرون بیاد.
نمی تونی
 اگه بگی می تونم و اصلا به من چه منم می گم یا داری دروغ می گی و توی دلت چیز دیگه است یا  به دلت قفل زدی و با یه مجسمه سنگی هیچ فرقی نداری...پس اقاجون یا کار نکن یا اگه هم واقعا دغدغه داری برو کار یاد بگیر بعد بیا شروع کن....
....................................................
تتمه نوشت:
 - شرمنده طولانی شد چکار کنیم که بعضی حرفها بسیار در دلمان قلمبه گردیده ...
 - شب قدر
..................................................
زیر سایه ی آقا
یا زهرا(سلام الله علیها)