باطل اباطيل* همهچيز باطل است* و انسان را از تمامي مشقت اش که زير آسمان ميکشد چه منفعت است* يک طبقه ميروند و يک طبقه ميآيند و زمين تا به ابد پايدار ميماند*آفتاب طلوع ميکند و آفتاب غروب ميکند و بجائيکه از آن طلوع نمود ميشتابد* باد به طرف جنوب ميرود و بطرف شمال دور ميزند* دورزنان دورزنان ميرود و باد به مدارهاي خود برميگردد* جمع نهرها بدريا جاري ميشود اما دريا پُر نميگردد* به مکاني که نهرها از آن جاري شد به همانجا باز ميگردد* همه چيزها پُر از خستگي است که انسان آنرا بيان نتواند کرد* چشم از ديدن سير نميشود و گوش از شنيدن مملو نميگردد. آنچه بوده همان است که خواهد بود و آنچه شده همان است که خواهد شد. و زير آفتاب هيچ چيز تازه نيست. (آيهي ??-2باب اول، کتاب جامعه)