• وبلاگ : عبور
  • يادداشت : احساس سوختن
  • نظرات : 1 خصوصي ، 6 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام عليكم..

    حقير سراپاتقصير اصلا در مقام پاسخ برنيومدم كه نتيجه اش بر آشفته شدن باشه..

    غرض عرض چند نكته كوتاه بود..

    واما در مورد ديد باز هم بايد خدمتتون عارض بشم كه اصولا ديد بنده در اين يكشال گذشته به ميزان خيلي بيش از زياد ضعيف شده. حتي با همين عينكي هم كه به چشم دارم بعضا خيلي از مسائل رو درست نمي تونم ببينم. و البته از وقتي كه اين ضربه آخري هم به سرم وارد شده، ديگه همون نيمچه ديدم هم داره از بين ميره. نهايتا انتظار ديد باز نداشته باشيد از بنده..

    خاصه اينكه راه مستقيم يكي است و بيشتر نيست.!!

    همين و يازهرا(س)./

    پاسخ

    بسيار مشرف فرموديد كه مكرر تشريف آورديد. چون ديدتان اجازه ديدين نمي دهد(به گفته خودتان) بهتر ديدم واضح تر توضيح دهم !!!دست بر قضا بنده هم به همين قائل هستم كه راه مستقيم يكي است و بيشتر نيست و صد البته كمتر هم نيست و اصلا انتقاد بنده در ابعاد راه و مسير و مسقيم و غير مستقيم نبود و تنها اعتراضي بود به زياده از حد شكسته نفسي شما كه متاسفانه در خيلي از وبلاگ ها باب شده و خواننده را ...... و درمورد اينكه جدي نگرفيتم رفتن حضرت عالي را به اين دليل بود كه از رفتنتان پيدا بود و درخواست بنده و برخي ديگر براي ذكر دلايل رفتنتان بي پاسخ ماند !!! (كه باز هم دست برقضا بنده هم فضاي نت را تنها يك فرصت مي دانم و نه چيز ديگر) و در مورد اينكه جدي نميگيرم كه از روزمرگي ها مي نويسيد بدليل اينكه همان چند پستي كه نوشته بوديد نقض گفته تان بود و ......اما دست آخر اينكه به خودم توصيه مي كنم با هر موضوعي در ابعاد خودش برخورد كنم و از ادبيات بهتري براي تبادل نظر انهم با كساني كه احتمالا ( اگر نمره عينكمان خيلي بالا نرفته و اجازه بدهد) مشتركاتي با تو دارند استفاده كني كه اين تنها تو نيستي كه مي خواهي مستقيم بماني و جوياي راه راستي ....