بسم الله
سلام علیکم
در ادامه بحث قبلی این بار بنا دارم نظرات خودم(مهم است که بعدا کسی مدعی چیز دیگری نشود)را در مورد مصادیق مناسک گرایی در رسانه ها و علل و عوامل شکل گیری و همین طور مضرات ماندگاری آنها بیان کنم.
اگر چنانچه سن و سالتان قد بدهد به یاد دارید که سال های دهه 60 (از وقتی که ما توانستیم تلویزیون نگاه کنیم) علاوه بر اینکه تعداد شبکه ها کم بود (1 و 2) برنامه ها هم شبانه روزی نبود و مثلا شب و ساعاتی از وسط روز برنامه ای پخش نمی شد(برفک نشان می دادند). اگر برنامه های تلویزیونی و رادیویی و هیمن طور روزنامه های این دوره را با آن زمان مقایسه کنید احتمالا درمی یابید که سطح صداقت و پایبندی به اصول انقلابی اسلامی در زسانه های آن زمان بسیار بیشتر از حالا بود. اگر چه به لحاظ کمی و کاربرد تکنینک های رسانه ای به اندازه ی حالا پیشرفته نبودند.
متاسفانه آنچه امروز در رسانه ها می بینیم ، بیشتر از اینکه مبتنی بر واقعیت باشند خود جای واقعیت را گرفته اند . البته همه رسانه ها در همه جای دنیا به این معظل دچارند(که البته برای مشتریان رسانه این معظل است نه برای صاحب و سیاست گذار رسانه. چه بسا که برای مدیران رسانه هدف هم باشد)چنانچه ما مدعی جامعه اسلامی هستیم همه چیزمان باید اسلامی باشد و از جمله آن رسانه است. یکی از ابزار قوی در پیشبرد اهداف رسانه ای به شکل غربی آن کلیشه سازی و هر چه بیشتر استفاده کردن از کلیشه ها و مناسک و شعائر است. با کاربرد کلیشه ها و تکرار آنها رسانه قادر است از مخاطب خود موجودی کودن و منفعل و فاقد خلاقیت بسازد. کلیشه ها موجب می شوند تا ذهن فرد قدرت خلاقیت و پا فرا گذاشتن از قالب ها را از دست داده و ذهنش کانالیزه شود. مثلا کسی که گمان می گند برنامه تلویزیونی یا رادیویی که باید برای فرضا سطح سنی جوان ساخته شود، بایستی در قالب یک مجری (یا 10 مجری ) و آهنگ و موسیقی باشد و هر بار هم یک نفر را به عنوان کارشناس دعوت کرد تا حرف بزند ... چنین طرز تلقی از برنامه رسانه های و استفاده بیش از اندازه از این قالب منتج به کلیشه ای شدنش گردیده و در نهایت به عنوان یک امر و قالبی که نمی توان از آن خارج شد و هر آنچه تولید می شود بایستی یک چنین قالبی داشته باشد در ذهن ها نهادینه می شود . بدتر آنکه چون این فکر در ذهن افراد متولی رسوب کرده، اگر هم بخواهند تغییری در آن بدهند در بهترین حالت تنها برخی بخشها ی آن را حذف می کنند یا مثلا جایشان را با هم عوض می کنند . مثلا در برنامه های رادیو جوان و امثالهم از فوتبالیست و بازیگر به عنوان کارشناس استفاده می شود و در برنامه های رادیو قرآن از روحانی و قاری قرآن ، در رادیو جوان و شبکه 5 از موسیقی های تند غربی(که به حمدالله اکثرا هم طربناک هستند) استفاده می شود و در رادیو معارف از آاهنگ های علیرضا افتخاری یا مثلا تواشیح هایی که 5 دقیقه به طور پیوسته ذکر سبحان الله می گویند استفاده می شود . از مصادیق دیگر همین چیزهای ریز و درشتی است که گوشه ی تلویزیون می بینید از پلاک و پرچم و اسامی ائمه گرفته تا دانه های برف و نقطه و غیره . من از شما سوال می کنم وقتی روز تولد یکی از معصومین که مصداق مبارزه با فساد فردی و اجتماعی بوده اند، رسانه ی ما فیلمی نشان میدهد که دروغگویی را ترویج میکند، نقش این کلیشه ی کنار صفحه تلویزیون تنها دهن کجی به سنت آن امام و معصوم نیست؟.... یا دعای کمیلی که هر روز زمان پخشش به آخر شب نزدیک تر می شود. اگر دعا و عبادت برای متولی محترم مهم و اصل است بایستی در بهترین ساعات به آن پرداخته شود نه ساعت 12 شب به بعد. یا حرکت فوق هوشمندانه همه شبکه های تلویزیون و رادیو که به محض تمام شدن اذان، مجری محترم می آید و می گوید بینندگان (شنوندگان) عزیز ( تلویحا کودن!) امیدواریم طاعات و عبادت های شما قبول درگاه حق فرار رفته باشد و ما رو هم از دعای خیرتون فراموش نکرده باشید ... و بنده در تبیین این رفتار فقط می توانم بگویم که خود این مجری و عوامل برنامه احتمالا نمازشان را با سرعت نور می خوانند.... به نظر شما اگر فردی بخواهد مردم را به نماز اول وقت تشویق کند نمی بایست خودش عامل بدان باشد؟یا باید خودش مانع پرداختن به نماز اول وقت مخاطبان شود ؟
همانطور که عرض کردم این ها نمونه هایی از مناسک گراییست به این معنی که هدف برنامه ی مذهبی یا تفریحی یا کلی تر از آن هدف از رسانه اسلامی ایرانی که باید انقلابی باشد و از ابزارها تنها برای اهداف اسلامی و بیان حقیقت به مخاطب استفاده کند، به فراموشی سپرده می شود و انچه مهم و اصل تلقی می شود، پخش هر روزه 10 فیلم وسریال سطحی و چندین بازی فوتبال و ... می شود و هنر خود را این عوان کنیم که 24 ساعته برنامه پخش می کنیم.
خطر بسایر بزرگ این نوع سیاست در بحث رسانه علاوه بر دورریخت مبالغ کلان از منابع بیت المال، آن است که این کلیشه ها و مناسک در ذهن مخاطب نیز رخنه می کند و توقعات او را نیز پایین می کشد. یادم هست که یکی از مسئولین برنامه های تلویزیونی در معرفی برنامه های انجام شده در حوزه ی سرپرستی اش عنوان می نمود که: « مردم ما الان احتیاج به این برنامه ها و سریال های 90 شبی و هر روزه دارند» بله درست است رسانه بسایر هوشمندانه این نیاز کاذب را برای مردم ایجاد کرده که برخی می پندارند اگر شبی سریال نگاه نکنند چه می شود یا اگر یک قسمت فلان سریال از دستشان برود از قافله عقب خواهند ماند(نمونه اش استقبال از سریال هایی مثل نرگس ، برره و ...) و بدین ترتیب برای ارضای این نیاز کاذب به طور منفعل و بدون انتخاب هر برنامه ی دست چندمی را تماشا می کنند و به همین راضی اند...
بسیار طولانی شد و بنده هنوز به همه انچه در ذهن داشتم نپرداختم در پست های بعدی ان شاء الله به بحث مناسک گرایی در جراید نشریات و همین طور آنچه خود بسیار مایل به بحث پیرامونش می باشم، مناسک زدگی و مناسک گرایی در کارهای فرهنگی در دانشگاه ها و NGOها و ... خواهم پرداخت.
.................................................
تتمه نوشت: متذکر می شوم به همه ی دوستانی که نوشته های حقیر را می خوانید اینها تنها نظرات شخصی حقیر می باشد و بسیار مطلوب خواهد بود اگر با همکاری شما پخته تر و تکمیل تر شود و نواقصش برطرف گردد.
..................................................
اللهم عجل لولیک الفرج