بسم الله
سلام علیکم
سکوت می کنیم
چرا؟
این سکوت نه از روی رضاست و نه از رو بی پاسخی
سکوت است همین چرا که
نه می شوند و نه می بینند و تنها دهان به بیهوده گویی و بی حرمتی گشوده اند
وتو حداقل باید نگاه داری توانی برای درد های بزرگتر
قلبی برای حقایق عظیم تر
روحی که توان درک انچه را که در قابل الفاظ به متافیزیکش قانع شده اند داشته باشد
روحی بزرگ به بینهایتی همین واژه
بزرگ
..........................................................
تتمه نوشت:
- اینجا خانه ی واژه ها نیست. اینجا یک ادم از بی نظمی ها می گوید.
- من و تو و او ... شاید هم نه... فقط من و تو حرف هم را بفهمیم. نه.... من هم حرف تو را نمی فهمم . حقیقتی که تا بحال به امیدش زنده ام. من تو او
- از این وابستگی کلافه ام و از نبودنش هراسناک
.........................................................
این روزها به جای تو خیلی ها در دلم رفت و آمد دارند بدون اجازه
زودتر بزن در این خانه را تا نخشکیده آبی که برای آدمنت بیرون در پاشیده ام
9:23 عصر
سکوت نه از روی رضا
نوشته سین شین
10:46 عصر
تو این همه خوش رقصی؟
نوشته سین شین
«بیانیه شورای عالی خواهران مسلمان در اعتراض به سخنان اخیرآقای میرحسین موسوی »
برای چندمین بار ملت غیور و انقلابی ایران حماسه ای بی نظیر آفریدند و در پیش چشم دشمنان و دوستان به حقیقت افتخاری دوباره را رقم زدند.
مشارکت حداکثری که گروهی در داخل و خارج از آن بیم داشتند به مدد لطف باری تعالی و درک و شعور بالای مردم ایران اسلامی محقق شد، تا همگی دوباره ایمان بیاورند که ایرانی هیچ گاه از انقلاب و امام دست بر نخواهد داشت.
اما در بین شور و شادی رهبری و مردم از این حماسه ی شگرف ،دسته ای که منافعشان به خطر افتاده و در این حماسه خود را بی نصیب و بازنده می بینند، اقدام به بداخلاقی و تحریک به اغتشاش و بی نظمی می کنند و با مظلوم نمایی سعی در به بازی گرفتن احساسات پاک مردم انقلابی داشته ، تا بدین وسیله ،به خیال خام خود، شکافی ناشی از توّهم بین مردم متحد ایران ایجاد کنند.
متأسفانه شاهد آن هستیم که برخی از داوطلبان ریاست جمهوری که موفق به کسب این کرسی خدمتگزاری نشده اند با اقداماتی تلاش می کنند سلامت و نتیجه ی انتخابات را زیر سوال برده و هواداران خودرا به اعتراض خشونت آمیز در برابر آن تحریک می کنند. مشخصاً شخص آقای موسوی بیانیه ای در تأیید و تحریک به این اقدامات صادر نموده اند.
در برابر این بیانیه ی سراسر افترا و اغتشاش آمیز جنابعالی سؤال ما این است که این همه تقلا و رودررویی با ملت و رهبری و پشت پا زدن به آرمان هایی که خودتان نیز زمانی بدان پایبند بودید به چه علتی است؟
آیا کسب قدرت (اگر قدرتی باشد) این همه ارزشمند است که شما برای بدست آوردن آن به هروسیله ای متوسل می شوید؟ آیا منافع شما این همه با منافع و آرمان های ملت ایران در تعارض قرار گرفته که رأی قاطع آنها را هم برنمی تابید؟
کجاست آن همه داعیه ی احترام به حقوق شهروندیتان؟
آیا این اکثریتی که در انتخابات شرکت کرده اند شهروند محسوب نمی شوند که حقوقشان محترم باشد؟ شاید لازم باشد تعریف شهروند را دوباره از زبان شمایان بشنویم.
آیا شعار مشارکت سیاسی سر ندادید؟ آیا افرادی که از آنها الگو می گیرید و سخنشان برایتان حجت است بر میزان بالای تحقق مشارکت سیاسی در ایران اذعان نکردند؟ پس چگونه است که شما تحقق شعار مشارکت سیاسی خودتان را هم تاب نمی آورید؟
آیا داعیه پیروی خط امام را نداشتید؟ پس چگونه است که نمیتوانید حتی رأی مردمی را که به گفته ایشان میزان است محترم بدانید و به آن معتقد باشید؟
چگونه فرآیند و نتیجه ی رأی گیری را بهت آور می دانید و صراحتاً و بی پروا نتیجه را دارای غل و غش اعلام می کنید در حالی که همین تشکیلات و با همین روند سال ها در نظام جمهوری اسلامی اجرا شده و دست بر قضا هم مسلکان خودتان هم به همین واسطه بر سر کار آمده اند؟
آیا سخن مقام معظم رهبری را نشنیدید که فرمودند هر کس به جنجال و درگیری اقدام کند یا خائن است یا بسیار غافل؟
جناب آقای موسوی (نخست وزیر امام(ره)) نگذارید هوس قدرت و مقام و حمایت از منافع گروهی اقلیت خاطره تلخی از حضور شما پس از غیبتی چند ساله را در ذهن ملت به جای بگذارد.
مطمئن باشید که مردم ایران بی احترامی به رأی و نظرشان و مقابله با آرمان هایشان را تاب نمی آورند و شما برای بار دوم به انزوایی خواهید رفت که شاید طول آن بیش از بیست سال باشد .
شورای عالی خواهران مسلمان نیز در کنار ملت ایران این اقدامات را قویاً محکوم نموده و به بازندگان جبهه عدالت و صداقت در برابر دروغ و انحراف از موازین اسلامی هشدار می دهد که ملت ایران لجن پراکنی و بی اخلاقی های ایشان را بی جواب نخواهد گذاشت و تحت لوای رهبری عزیز و حکیم حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (دامت ظله العالی) ریشه ی نفاق را خواهد خشکاند.
از کلیه ی هواداران فهیم ایشان هم انتظار داریم با درایت و هوشیاری بازیچه دست قدرت طلبان و اغتشاش گران نشده و در کنار سایر برادران و خواهران انقلابی خود به تلاش برای سرافرازی اسلام وایران بپردازند، تا ملت همیشه متحد ایران همچنان امید و الگوی ملت های آزاده ی دنیا باقی بماند.
و السّلام علی من التبع الهدی
شورای عالی خواهران مسلمان
4:1 عصر
قصه ی چوپان دروغگو را دوباره بخوانید
نوشته سین شین
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر فاطمه
با نزدیک شدن موعد دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در کشورمان شاهد هجوم گسترده به ارزش ها و شبهه افکنی و نگران کردن مردان وزنان مسلمان ایرانی می باشیم.
با چشم پوشی عامدانه نسبت به گام های مثبت و مهمی که جهت بهبود وضعیت زنان در جمهوری اسلامی ایران برداشته شده، اوضاع را فلاکت بار میخوانند و بر این حقیقت چشم می بندند که هوجود چنین فضای بازی که به ایشان امکان بیان آزادانه ی عقاید و نظرات کاملا شخصیشان را می دهد مثال نقض این ادعاست. به عبارت دیگر چگونه جامه در خفقان است چگونه اوضاع بدان حد که شما می گویید فلاکت بار است و همزمان شما با این نوع از تفکر و با آن خلوص نیتی که از شما و اصحاب و اعوانتان سراغ داریم به راحتی عقاید شخصی خود را مطرح می کنید؟
عقایدی که خود نیز اگر عینک از چشمان بردارید و با حقیقت مستقیما مواجه شوید در خواهید یافت که چیزی جز عقده گشایی و تکرار دوباره ی انچه نتوانستید بدست آروید نیست.
با بزرگنمایی و سیاه نمایی موضوعات مربوط به زنان را که حتی متخصصین نیز در مساله بودن آن در ایران اجماع ندارند ، سعی در القای آن به مردم دارید که موضوعات مربوط به زنان مساله ای بغرنج و بحرانی است که اقدامات اورژانسی و و فی الفور می طلبد.
در اینکه در مواردی حقوق زنان مورد کم لطفی هایی قرار گرفته است حرفی نسیت و عجیب هم نیست که در هر جامعه ایی از این دست موارد کم نیست. اما آیا همین مساله را درست درک کرده اید یا بهتر بگوییم می خواهید درست درک وفهم متناسبی از آن داشته باشید؟ یا آنکه مغرضانه قصد در بزرگنمایی وجوهی از آن دارید که برای زن مسلمان ایرانمی مساله نیست؟ آیا اینها در راستای سیاست مساله سازی از هر آنچه منافع خودتان در ان است نیست؟ شاید هم تنها زنان را دستمایه ی تخریب و سیاه نمایی برای رسیدن به قدرت کرده اید؟
حتی با فرض اینکه شما مساله را هم درست درک کرده باشید آیا به راه حلی که ارائه می کنید یا برایتان ارئه می کنند اندیشیده اید؟
عملکرد شما که داعیه دار ارائه ی راه حل های انچنانی برای حل مشکلات بیشتر تخیلی زنان مسلمان ایرانی هستید در دانشگاه ها و فضای سیاسی و مدیریتی روشن و قابل تامل است.
چگونه خود را نماینده ی دلسوز زن مسلمان ایرانی میدانید در حالیکه حتی تعریف درستی از زن +مسلمان+ ایرانی = زن مسلمان ایرانی ندارید؟
ارائه ی راه حل برای نیمی از جمعیت چندین ملییون نفری کشوری چون ایران تنها با نگاه سوگیرانه ی شمایان میسور نمی باشد.
در جامعه ای که الگویش را فاطمه ای می دانند که شهید راه حق و حقیقت است، در ظاهر سنگ فاطمه به سینه می کوبید اما از بیان شهادت ایشان مسامحه میکنید و شهادت ان بانوی بزرگ را به رحلت تغییر می دهید.
فاطمه ای که حجاب و عفافش الگوی همیشگی زن ایرانی بوده وهست چگونه خود را متاسی از فاطمه می دانید و با حجابی سوری که نبودنش بهتر از بودنش است وارد جامعه می شوید؟
کجای تاریخ اسلام ثبت شده است که فاطمه و زنان بزرگ اسلام در مورد حجاب زنان مسامحه کده باشند چه برسد به آنکه خود مورج آن بوده باشند؟
آن زمان که در مقام ریاست دانشگاهی تک جنسیتی بودید حسب دستوراتتان و به اذعان خودتان تذکر به بدحجابان حذف می شود و این حق داده می شود که دختران وزنان روسری خود را به دلخواه عقب بکشند.
چگونه خود را پیرو زنی می دانید که عزت اسلام ومسلمین برایش از جان عزیزتر است و در عین حال از شیرین عقلانی حمایت می کنید و محترم می شماریدش که افتخار خود را چاکری غربیان و و حمایت کوکورانه از نحله هایانحرافی می داند که حتی سازندگانش هم بدانها پایبند نیستند؟
تا آنجا که ما می دانیم و شما هم اگر خود را به خواب نزده باشید و گذشته را فراموش نکرده باشید انقلاب سال 57 انقلاب اسلامی بود و الگوی زنان انقلابی فاطمه و زینب(سلام الله علیهما) بودند. زنانی که پاپس کشیدن از ارزش ها و ایمانشان را حتی به اندزه ی قدمی تاب نیاوردند.
آیا زینب برای دفاع از اسلام مقاومت نکرد؟
آیا برای جلوگیری از انحراف دین جدش نخروشید؟
سول من اینست شما همک این کار را می کنید یا با وادادگی در برابر نظریات پوسیده ی غربی دنبال راهی برای اجرای انها در جامعه اسلامیمان دارید؟
فرموده اید خانم شین. عین سند افتخار انقلاب است.
اما آنچه که پدران و مادران ما از شخصی که شما سند انقلابش خواندید به یاد دارند چیزی جز یک سلطنت طلب دو آتشه حامی خفقان وسرکوب و مفتخر به درجه ی جانبازی دوران شاه خائن نیست.
آیا در حافظه ی امثال شما افراد دیگری به عنوان انقلابیونیکه تلاششان مایه ی افتخار باشد نبود؟
اسناد انقلاب ما افرادی چون حضرت امام خمینی (رحمه ا... علیه) مقام معظم رهبری و شهدا و افرا مخلص و پاک نیت اند
شما چگونه زنی با این اوصاف را که اکنون به وضوح در جهت خلاف انقلاب و آرمان هایش قدم بر می دارد همتراز آنان می کنید؟
باز فرموده اید: ملت ایران می دانند که در مورد حجاب و مسائل شخصی چگونه تصمیم بگیرند و احتیاج به گشت های ارشاد تذکر دیگر ارگان دولتی نیست.
جهت اطلاع باید بگوییم که حجاب مساله شخصی نبوده و نیست. چگونه می توان پوششی که در معرض دید همگان است مساله ای شخصی دانست؟
شخصی کردن حوزه های عمومی و ترویج لیبرالیسم از کجای اسلام نابی که حضرت امام فرمودند برداشت می شود؟
وباز هم با برداشتن گشت های ارشاد شما چه برنامه ای را برای جلوگیری از فساد و بی بند و باری دارید؟ که هرگز بیان نکرده اید؟
سه سوال مهم به زعم خودتان در حوزه ی زنان مطرح کرده اید . توضیح دهید که اگر شما نیز چون دوستانتان فمنیستی نمی اندیشید چرا این سه سوال عینا همان سوالات نظریات آشفته ی فمینیستی است؟
فرموده اید:
زنان و دختران باید در محیط کار، تحصیل، پوشش و رفتارشان احساس کنند که آزادی همراه با امنیت دارند، یعنی خودشان انتخاب کننده ی محیط کار ؛ تحصیل ، پوشش و رفتارشان باشند.
کاش می فرمودید که منظور از آزادی در این اظهارات چیست؟
آیا این همان مجوز دادن به بی بند وباری ، هنجارشکنی و ترویج نگاه جنسی در جامعه نیست؟
آیا اینها تئوریزه کردن عوامانه ی رادیکالیسم در جامعه ی ارزشی چون ایران نیست؟
در برابر پرسشی که از شما شده بود مبنی بر اینکه چرا چادرتان از سرتان لیز می خورد و حجابتان از حد اقل ها هم حداقل تر است پاسخ داده اید: چادر من سنتی نیست .
ممکن است برای ما هم روشن کنید که چادر سنتی و مدرن کدام است؟ آیا این تناقض گویی ها را نباید به پای عدم درک درست شما از حجاب و فلسفه ی آن دانست؟
آیا اینها در ادامه ی سیاست مدرن سازی اسلام ، فمنیستی کردن اسلام و الحاق هر نوع اییسم دیگری به اسلام و برداشت التقاطی از آن نیست؟
شما از دانشجو ودانشجو بودن چه برداشتی دارید/.
چرا انیدشیده اید که میتوانید در برابر هر مفهومی تعریف ذهنی و شخصی خود را بگذارید وبدون مراجعه و مشاهدهی واقعیت بیرونی نظریه پردازی کنید و برای سایرین درمان تجویز کنید؟
اگر مردم ایران را مردمی با فرهنگ و هوشیار می دانید چگونه است که نمی توانید برای این مردم اینحق را قائل شوید که بتوانند سطح تفکر و آرمان خویش را از پرداختن به هوس بازی و غریزیات فراتر برده و در محیطی سالم دست به تلاش برای آبادی ایران بزنند؟
چرا نمی خواهید برای وقت مردان و زنان مومن ایران اسلامی اررزش قائل شده و باسکوتتان اجازه دهید تا ایشان در فضایی آرام و بر اساس حق و حقیقت فکر کنند؟
آیا چندین سال در مقامهای مدیریتی بودن بدون |آنکه استحقاقش را داشته باشید حداقل برای خوداتن تجربه ای نشد تا دریابید که ملت هوشمند ایرانف زنان فهیم و عفیف ایران گول ظاهر فریبنده سخنان التقاطی شما را نمی خورند و در نهایت /انچه برایتان می ماند خفت و بدنامی است؟
آیا مواجهه با عواقب نسخه پیچی های فارغ از تفکرتان نباید شما را به بازخوانی انچه بدان مصصمید رهنمون شود؟
پیشنهاد ما به شما ودوستانتان این است:
1- تاریخ را مطالعه کنید
2- حداقل با خودتان روراست باشید
3- مردم را ذی شعور بدانید همانطوری که هستند
4- اخرت خود را فدای دنیا نکنید
5- قصهی چواپان دروغگو را چند باره برای خود و هم مسلکانتان بخوایند
6- مردم مسلمان ایران توهین به مقدسات و به سخره گرفتن انها توسط شما و همراهانتان را دیرگ تاب نیاورده و عواقب تکرار دوباره ی آن را به عهده خودتان می دانند.
7- سکوت کنید و مردم را به حال خود بگذارید
بیانیه شورای عالی خواهران مسلمان در اعتراض به توهین های اخیر برخی از کاندیداهای ریاست جمهوری و ادععای الحاق به کنوانسیون
7:26 صبح
یادآوری کنیم. تا نیاد گرگی در قالب میش
نوشته سین شین
جهت یادآوری
پرسید داعیه شما چیست؟
جواب داد: حفظ ارزش ها.
راست می گفت حفظ ارزش ها . اما باید پرسید کدام ارزش ها.
و بشنویم از گذشتگان و متفکران و پرچم داران این داعیه که ارزش چیست و چگونه باید حفظش کرد:
سید محمد خاتمی، همبستگی، 16/8/79 ص2، مصاحبه با شبکه ان اچ کی : اگر این حجاب و پوشش مانع حضور زن و بروز شخصیت زن شود، قطعاً مضر است ... مشکل این نیست که زنان چگونه لباس بپوشند، مشکل اینست که زنان بتوانند در عرصههای مختلف حضور داشته باشند.
- یک کلمه تفکر : فاطمه
محمد رضا خاتمی، جمهوری اسلامی، 8/6/79: مبنای مشروعیت هر کاری رأی مردم است و قرائتی از اسلام در جمهوری اسلامی پذیرفته شده که همه چیز را بر اساس رأی مردم میداند.
رجبعلی مزروعی، حریم، 23/11/78: حضرت علی مشروعیت خود را از مردم گرفته همانطور که معاویه مشروعیت خود را از مردم گرفته است.
- یک کلمه تفکر: . و لابد همانطور که یزید و عمر و عاص و شمر و .... و اسرائیل
هاشم آغاجری ، بنبار گزارشگر روزنامه واشنگتن پست 14/5/79):وقت آن رسیده نهاد مذهبی از نهاد حکومتی جدا شود.
گزارشگر آمریکایی سخنان ایشان را به عنوان صریحترین لحن در ابراز اینگونه عقاید بر درخواست رفرم میداند.
- یک کلمه تفکر: تجربه ی رضاخانی
اکبر گنجی در مصاحبه روزنامه تاگس اشپیگل آلمان (کیهان 24/1/79): دین یک قسمت از فرهنگ است، حرکت اصلاح طلبان ما عاقبت به جدایی دین از سیاست خواهد انجامید. در یک جامعه مدرن جدایی دین از سیاست یک امر بدیهی است. وقتی شما جامعه را مدرنیزه کنید این جدایی بالاخره پیش خواهد آمد. ایران در حال حاضر از فاز قبل از مدرن به فاز مدرن پیش میرود.
- یک کلمه تفکر: اسباب بازی به نام ماشین کنترلی
سخنرانی آغاجری، مجتمع فرهنگسرانی کوثر 10/2/81: «... نویسندگان (نامه به امام حسین (ع)) میگویند: این حکومت (حکومت یزید) بدون رضایت مردم است و لذا نامشروع است. اگر حسین (ع) هم در راس باشد ولی رضایت مردم در آن نباشد نامشروع است .
- یک کلمه تفکر: بنده که چشم را ببندد ، جای خدا هم تصمیم می گیرد
عبدالکریم سروش، ماهنامه کیان، مهر و آذر 78 : کار اساسی پیامبر آن بود که اعراب را دچار بحران هویت نمود و آنها را هویت نو بخشید، امروز نیز تمدن متجدد غرب، ما مسلمانان را دچار بحران هویت نموده و دین توان رویارویی با تمدن غربی را ندارد. تنها منجی، عقلانیت مستقل است.
- یک کلمه تفکر: مستقل؟
عبدالکریم سروش، ماهنامه زنان، دی ماه 78، ش59 : ارزشهای دینی دائما در تغییرند، اگر روزی فاطمه (س) میگفت، بهترین زنان کسی است که نامحرم او را نبیند، امروز کسی نمیتواند این را بپذیرد.
- یک کلمه تفکر: اوشین گفته بود می پذیرفتید؟
اکبر گنجی، روزنامه صبح امروز، 26/2/78، ص2: آدم زمینی نباید در پای ایدئولوژیهای ناکجا آبادی قربانی شود؛ ارزش او از ایدئولوژی بالاتر است.
- یک کلمه تفکر: زمینی؟ شکسته نفسی... این ایدئولوژی از کدام ناکجا آباد آمد که شما خود را فدایش کردید؟
سعید حجاریان، روزنامه ایران، 31/1/78،ص10: تفکر فقهی نمیتواند فرهنگ عاشورا را بازسازی کند، فوقش فقه میتواند امر به معروف و نهی از منکر را واجب کند، ولی این مسأله گنجایش مبارزه مسلحانه را ندارد؛ عرفان است که فرهنگ عاشورایی میسازد.
- یک کلمه تفکر: از غریبه سخنان آشنا شنیدن
رامین جهانبگلو کتاب نیمه پنهان جلد30 : « دموکراسی یعنی ابطال پذیری دائم هر چیز. اگر دموکراسی با حقیقت همراه شود، خود را نقض می کند. » «مذهب و دین می تواند مدرن شود، همچنان که کاتولیک ها مدرن شدند.آنها، پاپ را آکواریوم از این طرف می برند و این یعنی مدرن شدن کاتولیک ها.»
- یک کلمه تفکر: صداقت در بیان
ابراهیم یزدی، هفته نامه پیام هاجر، فروردین 77 : جامعه ولایی انحصارگر و مستبد است و ارزشی برای تودهها قائل نیست
یک کلمه تفکر: توده در اینجا یعنی تعدادی کمتر از انگشتان دست
داریوش شایگان، ماهنامه کیان، بهمن 77: ایدئولوژی کردن دین مساوی انتحار معنوی دین است، حوزه دین از سایر حوزهها جداست و نباید همتای دیگر قالبهای زندگی بشری قرار گیرد.
- یک کلمه تفکر: دینی مناسب قبرستان
ادامه دارد این تکرار
.......................................
اللهم عجل لولیک الفرج
10:7 عصر
دو کلمه اتمام حجت با جناب کاندیدا
نوشته سین شین
سلام علیکم
استاد پرسید : خانوم .... از اوضاع درسا راضی هستی؟ از نوع گفتنش می بارید که دلش قنج میره راجع به انتخابات حرف بزنه و خودشو کنترل می کنه.
منم گفتم: بد نیست استاد مشغله زیاد یه کم از درس خوندن دورم کرده.... اصابت کرد به هدف چی؟ تیرم دیگه
گفتن: فعالیت انتخاباتی دیگه!!! گفتم: من کلا آدم مشغولی هستم کارهای متفرقه زیاد دارم و .... خلاصه پیچاندیم استاد را
و ته دلمان گفتیم شاید فعالیت انتخاباتی ما همین باشد که بگوییم:
استاد گرام برای ما آمدن و نیامدن باد و جهتش فرقی نمی کند.
چشمانمان هم عیوب را تصاعدی بزرگ نمی کند و خوبی ها را نمایی کوچک
استاد گرام ما چه فعالیت انتخاباتی داشته باشیم و چه نداشته باشیم سرمان برود ایمانمان نمی رود. باممان هم یک هوا دارد و بس.
جناب استاد ما گرچه سواد اکادمیک شما را نداریم ولی معنی حرفهایمان دیروز و امروز و فردا یکی است. کلمات ناشناخته را نجویده قورت نمی دهی و به خودمان جرات نمی دهیم آنچه نمی دانیم خوردنی است یا پوشیدنی روی خلق الله تست کنیم
حضرت استاد ما چه رییس جهمور مورد نظرمان رای بیاورد و چه نیاورد هدفمان تغییر نمی کند. مردم برایمان تاریخ مصرف ندارند. حرف هایمان به حسب زمان و مکان و آدم های مقابلمان تغییر نمی کند.
جناب استاد ما در سرمان سودای بازی های حزبی و سیاسی کاری های از سر سیری نیست یعنی وقتش را نداریم و هنوز آنقدر سیر نیستیم که وقت بازیمان رسیده باشد.
استاد محترم فعالیت انتخاباتی ما این است که به گوش آنانیکه الان خیلی نشان می دهند گوششان شنواست برسانیم:
جناب کاندیدا درس هایت را خوب از بر کن مردم ما فرق حرف از سر صدق و خطابه از روی نوشته را می دانند
جناب کاندیدا خودت که باشی رای هم که نیاوری چیزی از دست نداده ای اما اگر بازی کنی قبل از سیاه کردن دیگران خودت سیاه شده ای
جناب کاندیدا مردم برای انتخابشان ارزش قائلند تو هم برای انتخاب انها ارزش قائل باش
جناب کاندیدا خصوصیت کاندیدا انسان بودنش است. لطفا یک رنگ باشید رنگ عوض کردن بر اساس موقعیت کار آفتاب پرست است
جناب کاندیدا اینجا ایران است آنچیزی را بگو و انجام بده که ایرانی باشد و به درد مردم ایران بخورد نه ناکجا آبادی که در خواب می بینی
جناب کاندیدا قبل از اینکه شما کاندیدا شوی ما بر سر خیلی چیزها توافق کرده ایم. ارزش هایی داریم و به چیزهایی پایبندیم اگر حضرت عالی کاندیدای این مردمی سعی نکن قراردادها و ارزش هایمان را زیر سوال ببری
جناب کاندیدا اگر کمترین شکی برای خدمت به این مردم داری و فکر می کنی اختیارات و امکانات و شرایط مساعد کار نیست از همین الان نیای بهتره تا اینکه مدتی ریاست کنی و بعد در جواب بفرماییی اختیاراتم اینقدر بود و محدودیتم این بود و ...
میدونی جناب کاندیدا به نظرم اگه ایرانی باشی و سعی کرده باشی هم وطناتو بشناسی تشخیص دادی که اگه فقط حرف خودتو بزنی بدون وابستگی به چپ و راست و شمال و جنوب حتی اگه رای نیاری محترم خواهی بود
جناب کاندیدا خیلی چیزا هست که مردم عادی نه درجریانش قرار می گیرن و نه لزومی داره درگیرش بشن اینجاهاست که ما به شما اعتماد می کنیم که هم کار بلدی و هم اگه ما نیستیم تو خدای ما رو حاضر و ناظر می دونی
جناب کاندیدا دار و دسته و خدم و حشم بیتر از اونکه حقیقتا به رای آوردنت کمک کنه با دور کردنت از مردم برات وهم ایجاد می کنه حقیقت رو بدون این کبکبه و دبدبه ببین شاید بخوای برای اومدن و نیومدنت بیشتر فکر کنی
جناب کاندیدا حرفهایم زیاده و خدا بیامرزه کنجکاوی انتخاباتی استاد را که ما را وادار به نوشتن کرد. شاید باز هم در وقتی حجت هایم را با تو تمام کنم.
..........................
اللهم عجل لولیک الفرج
درباره
وضعیت من در یاهــو
سین شین
السلام علیک یا صاحب الزمان از خود نوشتن سخت نیست خصوصا هرچه خود بزرگتری ساخته باشی جهت اطلاع از هویت نویسنده: مهندسی که سرش به دیوار خورد و از عالم عدد و حساب و کتاب افتاد تو عالم حرف های زیاد و نوشته های بدون عکس و فرمول جامعه شناسی، تا کی دویاره سرش به چیزی اصابت کند