سفارش تبلیغ
صبا ویژن

87/1/20
7:29 عصر

شرمنده ی شرمندگی

نوشته سین شین

بسم الله
سلام علیکم

 راه شهدا یکی است و آن راه حق است و حقیقت.چه تفاوت میان عنوان ها و نام ها که اصل یکی است و باقی فروعات .

حرف یکی است چه از زبان همت ، چه با نام آوینی چه...

 خواسته ی آوینی ها و صیاد ها را بی واسطه از زبان خودشان بخوانید:
اگر ما می خواهیم رزمنده باشیم، اگر ما می خواهیم فرمانده باشیم، اگر ما ما خواهیم پاسدار باشیم، باید راهی را که شهدای ما رفتند، این راه را ادامه دهیم. یکی از شاخص(های) مهم راهی که این بچه ها رفتند، راه معنویت، راه دلدادگی به خدا، معامله کردن با خدا بود. این یک راه روشن (است) ما چه می گوییم؟ ما می خواهیم راه شهدا را ادامه بدهیم. راه شهدا چیست؟ راه شهدا کجاست؟ دنبال چه داریم می کردیم؟ فانوس برداشته ایم توی یک بیابانی دنبال چه داریم می گردیم؟ روشنِ روشن است. شهدا از ما چه می خواهند؟ من چی هستم؟ کی هستم؟ دارم چه کار می کنم؟ نسبت به وظائف و مسئولیتم چه کاره ام؟...

                                                                                     سردار شهید  حاج احمد کاظمی
.....................................
تتمه نوشت: و ما که همچنان شعارمان این است: شهدا شرمنده ایم. شاید هم دیگر باید بگوییم: شهدا از شرمندگیمان شرمنده ایم.
اللهم عجل لولیک الفرج


87/1/14
10:19 عصر

کدام انقلاب به این روستا آمده است؟

نوشته سین شین

کدام انقلاب به این روستا آمده است؟
از سال پیامبر اعظم تا نو آوری و شکوفایی

 

بسم الله
سلام علیکم
سفری چند روزه و بدون برنامه ریزی قبلی به روستای محل زندگی پدربزرگ ها و اجدادم پیش آمد که در عین حال که برکاتی  داشت ناگواری هایی هم به همراه داشت ...یک خانه  قدیمی در نهرمیان
روستایی در 35 کیلومتری مرکز استان کنار جاده ی اصلی با قدمتی 1000 ساله. شاید برای خانم ها و آقایانی که بنده را نمی شناسند این اشتباه پیش آمده باشد که لابد قصد دارم بگویم انقلاب برای روستاییان این روستا نفعی نداشته و اوضاعشان بدتر  شده ...توصیه می کنم صبر پیشه کنید و تا آخر نوشته ی حقیر را نخوانده اید قضاوت نفرمایید.
چنانچه بر این عقیده باشیم که انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام عزیز، خمینی کبیر(ره) آن بزرگ مرد نستوه،
   انقلابی همه جانبه و نه تنها برای همه ی ایرانیان که برای همه جهانیان است .به راحتی نمی توانیم از این مسائلی که در ادامه خواهم گفت بگذریم
روستایی که چندین شهید را تقدیم انقلاب کرده  و چند جانباز و آزاده درآن زندگی می کنند گرفتار مشکلات عدیده ای این چنین است.
زمین های کشاورزی روز به روز بایر تر می شوند آن هم اگر صاحبانشان آنها را به غریبه ها نفروخته باشند و به شهر مهاجرت نکرده باشند.
آمار خوش نشین های روستا هر روز بیشتر می شود وشغل کشاورزی و دامدداری را رها کرده و به شغل شریف قاچاق روی می آورند. گروه هایی که در ملا عام و در کنار منازل مسکونی قمار می کنند. نسبت معتادین به مواد افیونی به حدی در این روستا و روستاهای اطراف زیاد است که مجبور شده اند کلاس ترک اعتیاد در روستا بر پا کنند (نوش دارو بعد مرگ سهراب). در بین معتادین برادر شهید ، جانباز جنگ، آزاده ی که 8 سال دراسارت بوده هم به چشم می خورد. ساختمان هایی که با پول فروش مواد مخدر بالا می روند و در این بین حجاب زنان و مسائل آنان جزء مسائل حاشیه ای است.
برای آنان انقلاب اسلامی منافعی مثل آب لوله کشی و گاز و برق و تلفن داشته است. اما آیا انقلابی که به رهبری امام شد همه اش همین قدر است؟ آیا حق این مردم از این انقلاب همین قدر است؟

برای آقایانی که بودجه ی بیت المال دستشان است چقدر سخت است که  رودخانه ی ای روستا را که آب کشاورزی چند روستای دیگر را هم تامین می کند پاک سازی کنند. از زمانی که بنده یادم می آید آب فاضلاب  حمام عمومی این روستا وارد رودخانه می شده است و هنوز هم اینچنین است.فضولات حیوانی که در کنار رودخانه و خانه های روستا تل می شود . و مشکلات بهداشتی که بیداد می کند. آمار سرطانی ها بیماری های تنفسی و انواع و اقسام بیماری ها شاهدی بر وضعیت وخیم بهداشتی در این روستاهاست
آب و گاز و تلفن آمده ولی فرهنگ این مردم روز به روز نزول میکند و جهل و بی خبری هر روز درشان بشتر. فکر نمی کنم این برای متولیان حوزه ی علمیه و مبلغان دینی موجب افتخار باشد که  بدانند در این روستا با جمعیتی 1200 نفری که به صورت قلعه ای دور هم جمع شده اند  3 مسجد وجود دارد که هر کس بر اساس طایفه اش به مسجد مخصوص آن طایفه می رود. باز بر اساس طایفه اش در یک عزاداری  و هیات مخصوص شرکت می کند. به هنگام اذان هر 3 مسجد اذان می دهند که به حدی اوضاع را نابسامان میکند که نمی دانی بالاخره این اذان است یا مارش جنگ..هیات های مذهبی که اگر بزرگان ده نباشند در هنگام مراسم، روی هم چاقو می کشند.(بنده خود شاهد یک نمونه از این جنگ های هیاتی بوده ام)
باز هم برای مدعیان دین و دفاع از دین نباید مایه ی فخر باشد اگر بدانند که  غیبت و تهمت و دزدی و قاچاق از اعمال عادی این منطقه است. البته در این بین خانواده ای شریفی هم هستند که مجبورند در این محیط فاسد و نا امن زندگی کنند و صدایشان هم به گوش کسی نمی رسد.

سال پیامبر اعظم(صلوات الله و سلامه علیه) آمد و (برای برخی هم)رفت ولی کسی به این فرموده ی حضرت توجه نکرد که یکی از محل های نگرانی شان را روستاییان جاهل عنوان فرمودند. و آقایان دست اندر کاران در ساختن مدرسه برای روستاییان  دست دست می کنند. انتخابات سالم را به رخ همه می کشند و می بینیم که نماینده 3 دوره ی مجلس این روستا و منطقه پیرامونی اش از سادگی و نا آگاهی روستاییان سوء استفاده کرده و برای هر رای 20000 تومان می پرداخته است. آن دیگری برای تبلیغ روی کوه نامش را کنده کاری فرموده تا نماد افتخاری باشد برای ما لابد...
سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی آمد و (برای برخی هم) رفت ولی یک روحانی به این روستا نیامده که مشکلات قومی و کهنه  روستاییان را حل کند و مساجد تفرقه و چند دستگیشان را از بین ببرد.
انقلابی که امام و پیروانش کردند برای اینها هنوز نیامده امامی که که دلیل مشکلات اخلاقی و دینی مردم را نبود آخوند خوب در ان منطقه میداند. در این روستا و روستاهای اطراف هم مردم تا خودشان تماس نگیرند و از روحانی دعوت نکنند کسی نمی آید. بعضیشان هم که امده اند یا نمانده اند یا متاسفانه مثل بقیه شده اند و ....
همان طور که عرض کردم مسائل بیسوادی زنان و فساد و حتی قاچاق مواد مخدر توسط زنان که دیگر جزء مسایل حاشیه ای است.
قصدم سیاه نمایی نبوده و نیست و این ها همگی بخشی از حقیقتی است که مردم این روستاها با آن دست به گریبانند.

سال نو اوری هم امده و امیدورام مسئولان این نواحی (که همگی خود را پیرو راستین خط امام و رهبری می دانند) باز هم چون گذشته تفسیر خودشان را جایگزین فرمایشات مقام معظم رهبری نکنند و حقوق مردمان ساده این روستا و چندین روستای مشابه، پیش از این پایمال ابتکارات و نو اوری های انها نشود.

..............................
تتمه نوشت: مسلمان بودن و ماندن چقدر سخت است.
اللهم عجل لولیک الفرج


86/12/29
11:9 صبح

منتظر کدام جنگیم؟

نوشته سین شین

بسم الله
سلام علیکم


کلیشه ی نوروز امسال هم بی هماهنگی با ما آمد و برای خیلی از ماها رنگش خونین است البته قصدم شعار دادن نیست و به همین دلیل هم میسپارم به هوش سرشار شما که باقیشو حدس بزنید.

ما چندین سال است که با موضوع فلسطین(با موضوع فلسطین) درگیریم. روزی نیست که در خبرها چندتا خبر هم از فلسطین و غزه و ... نشنویم... و هر بار هم برای خیلی هایمان عادی تر می شود و حتی قبل از شنیدن خبر می توانیم آن را حدس بزنیم . نمی دانم بعضی از جمله خودم را موج چه گرفته که جنگ حاضر را رها کرده ایم و به جنگ گذشته چسبیده ایم. لطفا فوری موضع نگیرید... ببینید ما (یعنی آنها که الان همه به خودمان منتسب می دانیمشان) جنگیدیم و پیروز شدیم. آنهایی که آن موقع رفتند و جنگیدند که رفتند و از فرصتشان بهره بردند. آنهایی هم که نرفتند، خوب ضرر کردند. بعضی ها هم که اون زمان بچه بودند و در حد این حرفا نبودند،  از جنگ در حد آژیر قرمز و پناه گاه و مهاجرتو... یادشونه. این دسته ی آخر که کمی چشم و گوششون باز تر شد فهمیدند که جنگی بوده و آدمایی بودن که حقیقتا آدم بودن و بدون شعار و دنگ و فنگ و قرتی بازی های مرسوم الان رفتننو جنگیدن و به تکلیفشون عمل کردن... امروز بچه های دوره جنگ و جووناب امروز در اندوه از دست دادن اون دوره و فرصت هاشو و آدم هاش اشک میریزن و کجایید ای شهیدان خدایی می خوننو چفیه و پلاک آویزون خودشون می کنن و هر سالم که می رن منطقه جنگی برای بازدید ... هیچ شکی ندارم از اینکه بگویم همه ی این دوستان دوستار شهید و راه شهید و آرمان شهیدن (البته برخی ادم های دست مالی شده ای هم هستن که بحثشون بمونه برای فرصتی دیگه)... اما ببینید اگه چشمامونو باز کنیم می بینیم که جنگ تموم نشده که هیچ، بزرگتر و حرفه ای تر و خطرناک تر هم شده و ابعادش هم هر روز گسترده تر می شه... وقتی هر روز چندین نفر بغل گوشمون می جنگنو شهید می شن، این از نا آگاهی ما نیست که بنشینیم توی انجمن ها و دسته ها و گروه هامونو کجایید ای شهیدان خدایی بخونیم؟ فکر می کنید الان سپاهیان محمد (که ما شعار میدیم قرار است بیایند)
کجایند آمده اند یا مثل ما منتظرند؟ فکر می کنید الان حسین(ع) عباس(ع) و علی اکبر (ع) کجایند؟ کربلا کجاست ؟ عطش و آتش و خون کجاست؟
در دنیایی که هر فرصتی تنها یک بار به آدمی داده می شود منتظر نشویم تا دشمن تا پشت در خانه ما بیاید وما تنها در یاد جنگ باشیم
الان همان دوران جنگ خودمان است که حسرت حضور درش بر دل های خیلی هایمان مانده است. همان مردان و زنان با همان آرمان ها در غزه و فلسطین و لبنان می جنگند. ندای «هل من ناصر» حسین این بار از لبنان و فلسطین به گوش می رسد. .زهرا (سلام الله علیها) اکنون دعایش را بدرقه ی راه رزمندگان حزب الله می کند...
همه این ها را همه مان می دانیم اما با وجود این همه داننده تنها بعضی ها سید حسن و مغنیه و سید هادی و... می شوند.

فراز های از سخنان هوشمندانه و حکیمانه آقا مقام معظم رهبری رو بخونید:

سکوت دنیای اسلام در برابر این تعدی کم نظیر به هیچ رو پذیرفته نیست.

امت اسلامی باید به خروش آید وسران اسلامی باید خشم ملتهای خود را به رخ رژیم غاصب بکوبند .

ملتها و دولتهای اسلامی ندای مظلومیت فلسطینیان مظلوم را به سراسر جهان برسانند و وجدانهای خفته را بیدار کنند .

ان شاء الله که ابن بار دیگه صحبت های آقا رو روی زمین نذاریم....

..................................
تتمه نوشت: قرار بود از مناسک گرایی در تشکل های دانشجویی بنویسم که به نظرم اولویت با این موضوع بود...
اللهم عجل لولیک الفرج
.................................

 


86/12/22
11:12 صبح

مناسک گرایی فرهنگی در رسانه (2)

نوشته سین شین

بسم الله
سلام علیکم
در ادامه بحث قبلی این بار بنا دارم نظرات خودم(مهم است که بعدا کسی مدعی چیز دیگری نشود)را در مورد مصادیق مناسک گرایی در رسانه ها و علل و عوامل شکل گیری و همین طور مضرات ماندگاری آنها بیان کنم.
اگر چنانچه سن و سالتان قد بدهد به یاد دارید که سال های دهه 60 (از وقتی که ما توانستیم تلویزیون نگاه کنیم) علاوه بر اینکه تعداد شبکه ها کم بود (1 و 2) برنامه ها هم شبانه روزی نبود و مثلا شب و ساعاتی از وسط روز برنامه ای پخش نمی شد(برفک نشان می دادند). اگر برنامه های تلویزیونی و رادیویی و هیمن طور روزنامه های این دوره را با آن زمان مقایسه  کنید احتمالا درمی یابید که سطح صداقت و پایبندی به اصول انقلابی اسلامی در زسانه های آن زمان بسیار بیشتر از حالا بود. اگر چه به لحاظ کمی و کاربرد تکنینک های رسانه ای به اندازه ی حالا پیشرفته نبودند.
متاسفانه آنچه  امروز در رسانه ها می بینیم ، بیشتر از اینکه مبتنی بر واقعیت باشند خود جای واقعیت را گرفته اند . البته همه رسانه ها در همه جای دنیا به این معظل دچارند(که البته برای مشتریان رسانه این معظل است نه برای صاحب و سیاست گذار رسانه. چه بسا که برای مدیران رسانه  هدف هم باشد)چنانچه ما مدعی جامعه اسلامی هستیم همه چیزمان باید اسلامی باشد و از جمله آن رسانه است. یکی از ابزار قوی در پیشبرد اهداف رسانه ای به شکل غربی آن کلیشه سازی و هر چه بیشتر استفاده کردن از کلیشه ها و مناسک و شعائر است. با کاربرد کلیشه ها و تکرار آنها رسانه قادر است از مخاطب خود موجودی کودن و منفعل و فاقد خلاقیت بسازد. کلیشه ها موجب می شوند تا ذهن فرد قدرت خلاقیت و پا فرا گذاشتن از قالب ها را از دست داده و ذهنش کانالیزه شود. مثلا کسی که گمان می گند برنامه تلویزیونی یا رادیویی که باید برای فرضا سطح سنی جوان ساخته شود، بایستی در قالب یک مجری (یا 10 مجری ) و آهنگ و موسیقی باشد و هر بار هم یک نفر را به عنوان کارشناس دعوت کرد تا حرف بزند ... چنین طرز تلقی از برنامه رسانه های و استفاده بیش از اندازه از این قالب منتج به کلیشه ای شدنش گردیده و در نهایت به عنوان یک امر و قالبی که نمی توان از آن خارج شد و هر آنچه تولید می شود بایستی یک چنین قالبی داشته باشد در ذهن ها نهادینه می شود . بدتر آنکه چون این فکر در ذهن افراد متولی رسوب کرده، اگر هم بخواهند تغییری در آن بدهند در بهترین حالت تنها برخی بخشها ی آن را حذف می کنند یا مثلا جایشان را با هم عوض می کنند . مثلا در برنامه های رادیو جوان و امثالهم از فوتبالیست و بازیگر به عنوان کارشناس استفاده می شود و در برنامه های رادیو قرآن از روحانی و قاری قرآن ، در رادیو جوان و شبکه 5 از موسیقی های تند غربی(که به حمدالله اکثرا هم طربناک هستند) استفاده می شود و در رادیو معارف از آاهنگ های علیرضا افتخاری یا مثلا تواشیح هایی که 5 دقیقه به طور پیوسته ذکر سبحان الله می گویند استفاده می شود . از مصادیق دیگر همین چیزهای ریز و درشتی است که گوشه ی تلویزیون می بینید از پلاک و  پرچم و  اسامی ائمه گرفته تا دانه های برف و نقطه و غیره . من از شما سوال می کنم وقتی روز تولد یکی از معصومین که مصداق مبارزه با فساد فردی و اجتماعی بوده اند، رسانه ی ما فیلمی نشان میدهد که دروغگویی را ترویج میکند، نقش این کلیشه ی کنار صفحه تلویزیون تنها دهن کجی به سنت آن امام و معصوم نیست؟.... یا دعای کمیلی که هر روز زمان پخشش به آخر شب نزدیک تر می شود. اگر دعا و عبادت برای متولی محترم مهم و اصل است بایستی در بهترین ساعات به آن پرداخته شود نه ساعت 12 شب به بعد. یا حرکت فوق هوشمندانه همه شبکه های تلویزیون و رادیو که به محض تمام شدن اذان، مجری محترم می آید و می گوید بینندگان (شنوندگان) عزیز ( تلویحا کودن!) امیدواریم طاعات و عبادت های شما قبول درگاه حق فرار رفته باشد و ما رو هم از دعای خیرتون فراموش نکرده باشید ... و بنده در تبیین این رفتار فقط می توانم بگویم که خود این مجری و عوامل برنامه احتمالا نمازشان  را با سرعت نور می خوانند.... به نظر شما اگر فردی بخواهد مردم را به نماز اول وقت تشویق کند نمی بایست خودش عامل بدان باشد؟یا باید خودش مانع پرداختن به نماز اول وقت مخاطبان شود ؟

همانطور که عرض کردم این ها نمونه هایی از مناسک گراییست به این معنی که هدف برنامه ی مذهبی یا تفریحی یا کلی تر از آن هدف از رسانه اسلامی ایرانی که باید انقلابی باشد و از ابزارها تنها برای اهداف اسلامی و بیان حقیقت به مخاطب استفاده کند، به فراموشی سپرده می شود و  انچه مهم و اصل تلقی می شود، پخش هر روزه 10 فیلم وسریال سطحی و چندین بازی فوتبال و ... می شود و هنر خود را این عوان کنیم که 24 ساعته برنامه پخش می کنیم.

خطر بسایر بزرگ این نوع سیاست در بحث رسانه علاوه بر دورریخت مبالغ کلان از منابع بیت المال، آن است که این کلیشه ها و مناسک در ذهن مخاطب نیز رخنه می کند و توقعات او را نیز پایین می کشد. یادم هست که یکی از مسئولین برنامه های تلویزیونی در معرفی برنامه های انجام شده در حوزه ی سرپرستی اش عنوان می نمود که: « مردم ما الان احتیاج به این برنامه ها و سریال های 90 شبی و هر روزه دارند» بله درست است رسانه بسایر هوشمندانه این نیاز کاذب را برای مردم ایجاد کرده که برخی می پندارند اگر شبی سریال نگاه نکنند چه می شود یا اگر یک قسمت فلان سریال از دستشان برود از قافله عقب خواهند ماند(نمونه اش استقبال از سریال هایی مثل نرگس ، برره و ...) و بدین ترتیب برای ارضای این نیاز کاذب به طور منفعل و بدون انتخاب هر برنامه ی دست چندمی را تماشا می کنند و به همین راضی اند...
بسیار طولانی شد و بنده هنوز به همه انچه در ذهن داشتم نپرداختم در پست های بعدی ان شاء الله به بحث مناسک گرایی در جراید نشریات و همین طور آنچه خود بسیار مایل به بحث پیرامونش می باشم، مناسک زدگی و مناسک گرایی در کارهای فرهنگی در دانشگاه ها و NGOها و ...  خواهم پرداخت.

.................................................
تتمه نوشت: متذکر می شوم به همه ی دوستانی که نوشته های حقیر را می خوانید اینها تنها نظرات شخصی حقیر می باشد و بسیار مطلوب خواهد بود اگر با همکاری شما پخته تر و تکمیل تر شود و نواقصش برطرف گردد.
..................................................
اللهم عجل لولیک الفرج


86/12/14
4:7 عصر

مناسک گرایی فرهنگی(1)

نوشته سین شین

بسم الله
سلام علیکم

مناسک گرایی در هر کاری وقتی اتفاق می افتد که اهداف آن عمل را کنار بگزاری و وسایل نیل به هدف، خود جای هدف را بگیرند. همانند معلمی که به جای اینکه کلاس درس، نمره و امتحان و روش تدریس را به عنوان ابزاری برای تربیت دانش آموز ببینید خود اینها برایش هدف می شوند و مثلا اگر بگویند آقا یا خانم معلم این روش تدریس شما برای این زمان یا این دانش آموزان جواب نمی دهد عکس العملی غیر منطقی نشان بدهد(مثلا شخص منتقد را به باد استهزاء و توهین بگیرد) و یا اگر نه به این شدت ولی همچنان به کار خود با همان روش ادامه دهد.

این مثال مفهومی بود از مناسک گرایی

اما در ابعاد فرهنگی نیز متاسفانه ما بسیار به این آفت و انحراف دچار شده ایم و حاضر نیستیم خود را با زمان منطبق کنیم و بسته به هدف و شرایط روش مناسب را برگزینیم و ابزار جای هدفمان را می گیرند به طور مثال در مراسم عزاداری اباعبدالله مردم از شب تا به صبح در قالب هیات و دسته و تکیه و ... به عزاداری می پردازند اما از ان شعور عاشورایی خبری نیست دو دسته عزاداری حاضر نیستند با هم ادغام شوند تا در هزینه ها صرفه جویی شود.برخی مداحان اشعار غیر واقع و بی محتوا استفاده می کنند و حتی آهنگ هایی طربناک نیز بر انها می گزارند. از الم و کتل هایی استفاده می شود که به هیچ حقیقتی تکیه ندارند همه اینها در قالب و به هدف عزاداری امام حسین است اما تنها چیزی که به آن پرداخته نشده حسین است و راهش و هدفش...

وقتی عملی اهداف اولیه شکل گیری اش را از دست بدهد نیز دچار مناسک گیری می گردد. مثلا اینکه تبلیغات که برای جذب بیشتر است و به کمک آن فرد دسته ای گروهی ، مکتب یا ایدئولوژی حرفهای و اندیشه هایش را به مخاطب بیشتر می فهماند خود به هدف تبدیل شود اینکه می بینیم برای تبلیغات در مورد عمل مستحب مثل مراسم زیارت هزینه های فراوانی می شود و در این بین بسیاری از واجبات روی زمین می ماند اینها نمونه های از مناسک گراییست که به عقیده ی حقیر آفت بزرگ و خزنده ایست که فرهنگ ایرانی  اسلامی را تهدید می کنند. در پست های بعدی مصادیق دیگری از این دئست را ارائه خواهم نمود و با تفصیل بیشتر پیرامون علل و عوامل شکل گیری و رشد آن و همچنین پیامد های ماندگاری این گونه مناسک گرایی ها بحث خواهد شد.
....................................
تتمه نوشت:حقیقتا که چه زیبا و عمیق گفت آن سید شهید مرتضی آوینی:

  عجب از این عقل باژگونه که ما را در جستجوی شهدا به قبرستان ها می کشد.
...................................
زیر سایه ی آقا


<   <<   11   12   13   14   15   >>   >